برای اومدنت دعا می کنیم و برای نیومدنت خیلی کارا...
آقا شرمنده!..
اللهم عجل لولیک الفرج
آهای بچه قرآنی آره شماها، شماها که می گین نماز شب می خونین،می گین روزی یک جز قران کریم می خونین،شما که می گین هر روز روزه مستحبی می گیرین پیش خودتین چی فکر می کنین اگه امام زمان بیاید بگه می خوام بیام تو اتاقت روت می شه بگی بفرما؟
آی پسر خوب،آی دختر خوب ،آره تو تو که ادّعای قرآن و دینت میشه چرا می ری تو عروسی که می دانی توی آن آهنگ و سرلخت از آن چیزهاست خدائیش اگه امام زمانت ازت بپرسه یه بار شده بری تا در این عروسی ها اما پشیمون شی و برگردی چه جوابی داری بدی؟
شب آرزوهاست...
بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین
امشب را گرسنه خواهد خوابید...
و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست...
بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید
اللهم عجل الولیک الفرج
کـــــاش؛
کـــســــی یــــاد مـــعــلـــمهـایـمــان مـیداد...
اول مـهـری
شـغــل پـدرهـا را نـپــرسـنـد؛
وقـتـی هـنـوز احـتـرام بـه هـمـه ی شـغـلهـا را؛
و افتخـار بـه همه ی پـدرها را ،یاد دانش آموزانشان ندادهاند!
حـالا قصه ی چشمان یـتـیـمی که نـم می خـورد، بـمانـد...
منبع:جملات زیبا و دلنشین راد
راهبرد های مطالعه و یادگیری:
روانشناسان یادگیری
در طول بیست سال اخیر به پیشرفت های عظیمی دست یافته و به دیدگاههای تازه
ای نسبت به مطالعه و یادگیری رسیده است. نظریه ها و روش های جدید یادگیری و
مطالعه که عمدتاً از روانشناسی خبر پردازی سر بر آورده اند. در بسیاری از
مواقع مکمل نطریه ها وروش های قدیمی هستند، اما در بعضی موارد با آن ها
متفاوت است. بنا بر نظریه های قدیمی خواندن که در روش های مطالعه زیر بنای
روش های تند خوانی قرار گرفته، چنین فرض شده است که سرعت مطالعه وابسته به
حرکات سریع چشم است، یعنی هر چقدر چشم سرعتر از روی کلمات بگذرد، ذهن نیز
سریع تر اطلاعات موجود در کلمات را درک می کند. بر خلاف این نظریه در روان
شناسی یادگیری جدید که از یک رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات سر چشمه
می گیرد، اینگونه استدلال می شود که عامل مهم در سرعت مطالعه، پردازش
اطلاعات در ذهن خواننده است. یعنی هر چه ذهن آدمی اطاعات دریافتی را سریع
تر پردازش کند، سرعت درک ولذا سرعت مطالعه او نیز بیشتر خواهد بود. تفاوت
های فردی افراد در خواندن به فرآیند پردازش اطلاعات مرکزی وابسته است نه به
فرآ یند های حسی پیرامونی.
روش های یادگیری موثر:
به منظور بهبود فرآیند یادگیری ،روش های
متعددی بیان شده اند. برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با این روش ها به طور
اجمالی به بررسی دو روش موثر به نام های روش پس ختام و مردر میپردازیم.
روش پس ختام:
این روش شامل ۶ مرحله وکلمه ی پس ختام از حروف اول این مراحل تشکیل شده که عبارتند از :
۱-پیش خوانی:
به معنای اجمالی به منظور دریافت کلیات
موضوع و سازمان دهی کلی مطلب است . در این روش، خواننده قبل از خواندن
دقیق، کل مطلب را مرور و بررسی می کند.
۲- سوال کردن:
برای هر قسمت از کتاب یا هر فصلی که
مطالعه میشود ،میتوان پرسش هائی مطرح کرد و با مطالعه ی بیشتر به آن ها
پاسخ داد . سوال ها را با کلمات چگونه ، چه کسی چرا ، چه چیز وغیره باید
مطرح کرد.
۳ـ خواندن:
در این مرحله، کل متن یا کتاب مطالعه می
شود و به پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود. سرعت خواندن باید با سادگی
یا پیچیدگی متن تناسب داشته باشد.
۴ـ تفکر:
اندیشیدن در مورد موضوع مطالعه به آن معنا
می دهد و به یاد سپاری آن کمک می کند. به منظور یادگیری بهتر مطالب، از
پیش آموخته شده ارتباط داده، نکات اصلی وفرعی را شناسایی کرده وبه یکدیگر
پیوند داده و تناقضات موجود در متن را حل کرد. با توجه به آنچه که گفته شد،
مهمترین اصل زیربنای تفکر در جریان مطالعه، بسط معنایی است. یعنی شاخ و
برگ دادن به مطالب آموخته شده و ایجاد ارتباط بین آنها و آموخته های قبلی
که می تواند به یاد سپاری مطالب کمک کند.
۵ـ از حفظ گفتن:
پس از مطالعه هر قسمت، باید مطالب آن توسط
خواننده به زبان ساده بازگو شود. این بازگویی مطالب، معلوم می کند که کدام
قسمت ها به خوبی یاد گرفته نشده و باید مجدداُ مطالعه شود.
۶ـ مرور کردن:
پس از اتمام مطالعه یک کتاب یا مطالب درسی
به منظور جلوگیری از فراموشی مطالب باید کل مطلب مرور شود. بهترین راه
مرور کردن این است که بدون مراجعه به متن اصلی به پرسش های مطرح شده پاسخ داده شود. در صورتی که خواندن متن، نتواند به پرسش ها پاسخ دهد، لازم است به متن اصلی مراجعه کرده و مجدداُ اقدام به مطالعه قسمت فراموش
شده نمایید. پژوهش های مختلفی که در رابطه با تاثیر روش پس ختام در افزایش
پیشرفت تحصیلی و بالا بردن کیفیت یادگیری دانش آموزان و دانشجویان انجام
شده نشان داده اند که این روش تاثیر زیادی دارد.
روش مردر:
یکی از روش های مطالعه یادگیری، روش مردر نام دارد. مراحل این روش عبارتند از:
۱ـ حال وهوا:
منظور این است که برای مطالعه باید سر حال وآماده یادگیری باشید. بدین منظور سعی کنید با ایجاد حالت آرمیدگی عضلانی بر اضطراب خود غلبه کرده و افکار مثبت را جانشین افکار منفی و شک تردید های بیهوده سازید.
۲ـ درک و فهم:
در این مرحله بکوشید تا آنجا که ممکن است،
مطالبی را که می خوانید به طور عمیق درک کنید. از میزان درک خود آگاه
باشید و مطالبی را که خوب نفهمیده اید، با علامت سؤال مشخص کنید.
۳ـ یادآوری:
آنچه را که در هر مرحله خوانده و فهمیده
اید، به یاد آورید.در این مرحله با استفاده از تخیل، تفسیر و تحلیل مطالب
به یادگیری مطلب کمک کنید.
۴ـکشف و هضم:
در این مرحله مطالبی که در مراحل قبل
نفهمیده اید، مراجعه کرده و به یادگیری آنها و کشف ارتباط بین مطالب با
یکدیگر بپردازید. مطالب پیچیده را به اجزای ساده تر تجزیه کنید و برای فهم
آنها از معلمان، اساتید ومنابع معتبر کمک بگیرید.
۵ـ بسط و گسترش:
مطالبی را که می خوانید به آنچه که
قبلاٌ آموخته اید، ارتباط داده و به آن شاخ و برگ دهید و سؤال هایی نظیر
این سؤال ها را از خود بپرسید:
ـ اگر به نویسنده ی مطلب دسترسی داشتید، از او چه سؤال هایی می پرسیدید؟
ـ چگونه می توانید آنچه را که آموخته اید، برای دیگران قابل فهم سازید؟
ـ چگونه می توانید از اطلاعاتی که کسب کرده اید، در عمل استفاده کنید؟
۶ـ مرور وپاسخ دادن:
مرور مطالب آموخته شده و پاسخ دادن به سؤال های طرح شده به منظور رفع ابهامات و اشکالات احتمالی، یکی از مهمترین مراحل در تمام روش های یادگیری است.
منبع: honaerestansanat.persianblog.ir
آسیبهای روانی:
افزایش پرخاشگری در کودکان:
مهمترین مشخصه بازیهای رایانهای حالت جنگی اکثر آن هاست و اینکه فرد باید برای رسیدن به مرحله بعدی با نیروهای به اصطلاح دشمن بجنگد. ” خشونت “ مهمترین محرکهای است که در طراحی جدیدترین و جذابترین بازیهای رایانهای به حد افراط از آن استفاده میشود.
افت تحصیلی:
عوامل بسیاری باعث افت تحصیلی میشود. شاید بتوان گفت هر چیزی که ذهن دانش آموزان را درگیر واز مسیر آموزش منحرف کند، یکی از عوامل افت تحصیلی است.با خصوصیتهایی که برای بازیهای رایانهای نام بردیم بدون شک آنها از عوامل مؤثر در افت تحصیلی محسوب میشوند. چرا که وقت زیادی از دانش آموز را اشغال میکنند و فکر و ذهن او را درگیر مسائل غیرآموزشی میکنند.
اعتیاد به بازیهای رایانهای:
یکی از خطرناکترین اثرات منفی بازیهای رایانهای ” اعتیاد “ به این بازی هاست که بیش از هر چیز کودکان و خصوصاً نوجوانان را تهدید میکند. این تهدید آن قدر جدی است که گاه منجر به مرگ میشود.
متزلزل شدن روابط خانواده:
پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازیهای رایانهای، کمتر وقت میکنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند. این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شدهاست، به گونهای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.
منزوی کردن کودکان و نوجوانان:
وقتی کودکان به انجام بازیهای رایانهای مشغول میشوند گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمیکنند و وقتی به خود میآیند که ساعتهای زیادی از وقتشان صرف این بازیها شدهاست. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که دائما از بازی رایانهای استفاده میکنند درونگرا میشوند و در جامعه، منزوی و در برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران ناتوان میگردند.
تنبل شدن ذهن کودکان و نوجوانان:
در این بازیها به دلیل این که کودک یا نوجوان با ساختنیها و برنامههای دیگران به بازی میپردازد و کمتر قدرت دخل و تصرف در آنها را پیدا میکند، اعتماد به نفس او در برابر ساختنیها و پیشرفت دیگران متزلزل میشود. تصور بیشتر خانوادهها این است که در بازیهای رایانهای فرد مداخله فکری مداوم دارد، اما این مداخله فکری نیست، بلکه این بازیها سلولهای مغزی را گول میزنند و از نظر حرکتی نیز فقط چند انگشت کودک را حرکت میدهند.
ب)صدمات جسمانی
در کنار آثار مخرب روحی بازیهای رایانهای، کار با این وسیله مشکلات و عواقب جسمی نیز برای استفاده کنندگان به دنبال دارد:
مشکلات بینایی:
چون کودکان در هنگام بازی مدام به صفحه کامپیوتر خود خیره میشوند چشمانشان از نظر بینایی دچار عوارض میشود. به اعتقاد پزشکان، کودکانی که به مدت طولانی از رایانه استفاده میکنند در معرض خطر نزدیک بینی قرار میگیرند.از شدت این عوارض با رعایت نکات زیر می توان کاست:
۱-فاصله صفحه نمایشگر و چشم کودک، از ۲۸ – ۱۸ اینچ کمتر نباشد. ۲-صفحه نمایشگر رایانه بهتر است کوچک باشد. ۳-نور صفحه نمایشگر کم باشد. ۴-چشمها باید مسلط به صفحه رایانه باشد. ۵-روشنایی اتاق به نحوی تنظیم گردد که زنندگی نور صفحه رایانه به حداقل برسد. ۶-برای صفحهٔ نمایشگر از پوشش استفاده کنید.
مشکلات اسکلتی:
مشکلات نواحی مچ، گردن و پشت، کودکانی را که به مدت طولانی از کامپیوتر استفاده میکنند، تهدید میکند؛ زیرا فرد در یک وضعیت ثابت ساعتها مینشیند و در نتیجه ستون فقرات و استخوان بندی او دچار مشکل میشود. همچنین احساس سوزش و سفت شدن گردن، کتفها و مچ دست از دیگر عوارض کار نسبتاً ثابت و طولانی مدت با رایانهاست.از شدت این عوارض با رعایت نکات زیر می توان کاست:
۱-پشت به وسیله صندلی حمایت شود. ۲-به عقب زانوها فشار وارد نشود. ۳-زاویه بین ساق پا و ران بیش از ۹۰ درجه نباشد. ۶-صفحهٔ مانیتور طوری قرار گیرد که کودک در حین بازی به راحتی آن را ببیند و مدام گردنش را به عقب یا جلو خم نکند. ۷-تجهیزات مناسب(صندلی راحت، میز ثابت) در محل کار وجود داشته باشد
چاقی:
از دیگر عوارض جسمانی که به دنبال استفاده بیش از حد از رایانه و برنامههای آن به وجود میآید، چاق شدن کودکان و نوجوانان به علت کم تحرکی در مقابل این دستگاه است.
مخربترین بازیهای تصویری، بازیهایی هستند که تصاویر آنها به طور مکرر بر صفحه ظاهر میشوند و کودک باید به تمام تصاویری که از برابر چشم وی میگذرند، شلیک کند، لذا توصیه میشود از این گونه بازیها کمتر در دسترس کودک قرار گیرد.در این بازیها خشونت بسیار شدید، نمایش خونریزی، کشتار، بدلحنی و... به نمایش درمیآید. این نوع بازیها در اروپا و آمریکا برای کاربران کمتر از ۱۸ سال ممنوع اعلام شده اما متأسفانه در ایران کاربران کودکان نیز کم و بیش از این بازیها استفاده میکنند.
بررسی پژوهشهای انجام شده توسط محققان بر عملکرد جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان بعد از انجام بازی رایانه ای: بررسی تاثیر بازیهای رایانهای بر زمان واکنش: زمانی که طول میکشد تا یک پاسخ حرکتی در برابر یک محرک حسی تولید شود زمان واکنش نامیده میشود.در این پژوهش فاصله زمانی بین ارائهٔ محرکهای بینایی و صوتی تاارایه پاسخ بررسی شد.بدین منظور ۳۰ بازی کننده غیر حرفهای و ۳۰ بازی کننده حرفهای در دامنه سنی ۱۲ تا ۱۸ سال انتخاب شدند. زمان واکنش با استفاده از دستگاه کرنوسکوپ اندازه گیری شد. نتایج:گروه بازی کننده حرفهای به محرک صدا و نور سریع تر پاسخ میدهند. بدین ترتیب، بازیهای رایانهای در کاهش زمان واکنش و افزایش هماهنگی چشم-دست موثر هستند که این پیامد در بسیاری از فعالیتها و مهارتهای دستی مفید است.
بررسی تاثیر بازیهای رایانهای درشکل دهی رفتار و مهار بحران نوجوانان در این پژوهش ۲۵۰ دانش آموز گروه سنی ۱۲ تا ۱۵ سال به طور تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته(با ضریب پایایی ۸۹٪)بود. نتایج:نوجوانانی که از بازیهای رایانهای بهره جستهاند، تاثیرمثبت و فزایندهای نسبت به سایرین، در ساماندهی رفتارها و فایق آمدن بر بحرانهای مقطع نوجوانی در یافت نمودهاند. یافتههای پژوهش نشان داد که بازیهای رایانهای در گسترش روابط اجتماعی-تقویت انگیزش-ابراز پرخاشگری و مهار آن –توانایی بروز آن-توانایی بروز رفتارهای بالیده –و تقویت روحیهٔ همکاری نوجوانان موثر بودهاست. بررسی تاثیر بازیهای رایانهای بر خلاقیت: این پژوهش رابطهٔ بین خلاقیت و بازیهای رایانهای را بررسی میکند.از میان دانش آموزان مقطع راهنمایی ۱۵۰ نفر(نوجوانانی که کمتر از ۶ ساعت در هفته از بازیهای رایانهای استفاده میکردندونوجوانانی که در هفته بیش از ۶ ساعت به بازیهای مذکور در مراکز گیم نتها ویا منازل خود میپرداختند، به روش نمونه گیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند.برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش پرسش نامهٔ خلاقیت تورنس به کار گرفته شد. نتایج:یافتهها نشان داد که دانش آموزانی که در هفته بیش از ۶ ساعت از بازیهای رایانهای استفاده میکردند نمرهٔ خلاقیت کمتری نسبت به دانش آموزانی که کمتر از ۶ ساعت در هفته از بازیهای مذکور استفاده میکردند داشتند.
بررسی اختلافات جنسی نوجوانان و میزان انگیزهٔ آنها در استفاده از بازی رایانهای: به طور تصادفی ۳۱۰ دانش آموز بین سنهای ۱۰ تا ۱۵ سال انتخاب شدند و به پرسشنامهٔ مربوطه پاسخ دادند. نتایج: مشخص شد که پسرها بیشتر از دختران به بازیهای رایانهای میپردازند(تر جیحا اکشن۱)، همچنین مسابقه و بازیهای معمایی(پازل۲).به طور معمول انگیزهٔ پسرها شامل: ۱-نمایش مهارت ۲-تجربهٔ بر انگیخته شدن. در مقابل دختران از خیال پردازی و بازی در تأتر و نقش بازی کردن لذت میبرند. انگیزهٔ دختران شامل: ۱-تغییر حالت دادن ۲- فرار از واقعیت.
۱) تاثیرات مثبت بازیهای رایانهای: ۱- یادگیری را آسان و توجه کودکان را جلب میکند. ۲-کاربران برای اینکه نقشهای یک بازی را یاد بگیرند به مهارتهای گوناگونی نیاز دارند که شاخصترین آنها مهارت حل مسئلهاست. ۳-باعث افزایش دقت دیداری وتفکر خلاق میشود. ۴-با استفاده از برنامههای بسیار متنوعی که در بازار وجود دارند به کودکان امکان میدهد تا نقاشیها یا داستانهایی را خلق کنند. ۵-کودک بدون کثیف کردن لباسها و اطراف میتواند به راحتی نقاشی بکشد و رنگها را عوض کند. ۷- مفاهیم و مبانی ریاضیات را با کمک شکلهای مختلف و ساده به کودک آموزش میدهد. ۸- به عقیده پزشکان بازیهای سودمند باعث میشوند که کودکان کمتر به مسکن نیاز داشته باشند. ۹- بازیهای رایانهای بچهها را وارد دنیایی میکند که کنترلش در دست آنهاست و به همین دلیل آنها از این بازی لذت میبرند. ۱۰وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت کودکان است.
فرزندشان را راهنمایی کنند.
نرمافزارهای آموزشی میتوانند نقش مهمی در این زمینه داشته باشند.
استفاده از بازیهای رایانهای برای آموزش موسیقی به جوانان:
بیش از ۵/۲ میلیون نوجوان و جوان بریتانیایی موفق شدند با انجام بازیهایی نظیر Guitar Hero، Singstar و Rock Band، استفاده از آلات موسیقی واقعی و آهنگسازی را به صورت کامل و عملی یاد بگیرند. این بازیهای کامپیوتر اثر فوقالعادی روی یادگیری کودکان دارند و توانستهاند استفاده از آلات موسیقی و نتها را به طور صحیح و دقیق به آنها آموزش دهند. محققان بر پایه آخرین مطالعات خود دریافتهاند، ۱۹ درصد نوجوانان و جوانان بریتانیایی که هماکنون توانایی استفاده از آلات موسیقی و نواختن آنها را دارند، از این بازیها استفاده کردهاند. از ۱۲ میلیون نوجوان بریتانیایی که سن آنها بین ۳ تا ۱۸ سال است، بیش از ۵۰ درصد از بازیهای کامپیوتری موزیکال استفاده میکنند.
این بازی رایانهای مختص نابینایان با استفاده از محیط مجازی-لامسهای جدید توصیف میشود.این محیط شامل اینترفیسی جدید است که با قرار گرفتن دو انگشت فرد معلول، تقابل دو طرفهای ایجاد مینماید. مدل سازی هندسهای وجود دارد که افراد را قادر میسازد از طریق حس لامسهای و بازخورهای صوتی، اشیائ سه بعدی تولید شده توسط کامپیوتر ر ا محل یابی کرده و با آنها تقابل داشته باشد.بدین ترتیب میتوان تاثیرات روانی و اجتماعی همچون حس خود باوری و خود اتکایی را در آنها بارور ساخت.
بهبود دستیابی به وب با بازی کامپیوتری:
بهبود دستیابی به وب با کمک یک بازی رایانهای به نام phetch، با دادن هر تصویر از شبکه وب جهانی به عنوان ورودی، phetch میتواند تفسیر متنی مناسبی برای آن به عنوان خروجی ارائه دهد که دادههای به دست آمده میتوانند در جهت ارتقائ بهبود دستیابی به وب و ایجاد تاثیرات مثبت روحی در آنان، به طور موثری به کار میرود.
Report ۲۰۰۰: ۸. The Nordic School of Public Health, Gothenburg.
منبع:تالار همیاری ایران
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
چه چیزی درمورد خودتان هست که دوست دارید بهتر شود؟
بااینکه ممکن است علاقه نداشته باشیم در ملاء عام این مسئله را بپذیریم اما خیلی از ما دوست داریم اعتماد به نفسمان پیشرفت کند.
خوشبختانه نکات و راهکارهای عملی زیادی برای آن وجود دارد که اینجا به 24 مورد آن اشاره میکنیم.
سعی نکنید همه این 24 نکته را به طور همزمان به کار ببندید. هر بار چند مورد را انجام دهید تا ببینید کدامیک برای شما موثرتر است.
بعضی از آنها نیاز به تمرین بیشتر دارند. و به خاطر داشته باشید که همیشه انتخاب با خودتان است. این خودتان هستید که تصمیم میگیرید اعتمادبهنفستان رشد کند یا پایین بیاید.
خیلی از این راهکارها فقط به طور موقتی اعتمادبهنفس شما را بالا میبرند اما باز هم باعث میشوند کارهایی انجام دهید که قبلاً حتی فکرش را هم نمیکردید و با انجام آنها اعتمادی عمیقتر نسبت به خودتان در وجودتان ایجاد میکنید.
1. از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
ترسیدن از اتفاقاتی که ممکن است بیفتد خیلی راحت است. وقتی واقعاً از خودتان بپرسید بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد چیست، تصویری روشن از موقعیت پیدا میکنید، کمی از ترستان از بین میرود و میفهمید که نتایج احتمالی آن به آن اندازه که اول تصور میکردید ترسناک نیستند. با اینکار عواقب احتمالی را برای خودتان تعریف میکنید و همچنین متوجه میشوید که هر اتفاقی که بیفتد میتوانید آن را مدیریت کرده و از آن سربلند بیرون بیایید.
2. موسیقی نشاط بخش گوش دهید.
قبل از اینکه شب در مهمانی شرکت کنید، یا قبل از یک امتحان یا جلسه مهم، قبل از هر چیزی که ممکن است اعتمادبهنفستان را کمی سست کند، میتوانید از موسیقی بعنوان انگیزه برای تقویت روحیه استفاده کنید.
3. یک چیز جدید امتحان کنید.
وقتی پا را از منطقه آرامشتان بیرون میگذارید و چیزی را امتحان میکنید که قبلاً نکرده بودید، نه تنها خودتان را وارد یک چالش میکنید بلکه محدودههای خود و اعتمادتان به تواناییهای خود را گسترش میدهید. با امتحان کردن یک چیز تازه میتوانید از ترسهایتان کم کنید و زندگی با موانع و محدودیتهای کمتر داشته باشید.
4. برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید.
این یکی از مهمترین و موثرترین راههای ایجاد اعتمادبهنفس دائم است. وقتی تصمیم میگیرید کاری انجام دهید و از آن عقب نمیکشید و آن را پیش میبرید، خودتان به خودتان ثابت میکنید و اینجاست که اعتمادبهنفستان بالا میرود.
5. از مدیتیشن استفاده کنید.
مدیتیشن راهی عالی برای از بین بردن افکار منفی و دست یافتن به افکار مثبت است.
6. ورزش کنید.
این مورد اثری عمیق بر اعتمادبهنفس دارد. ورزش منظم و همیشگی سطح انرژی شما را بالا میبرد و موادشیمیایی مختلفی تولید میکند—مثل تستوسترون و اندورفین—که حالت مثبتتری به شما میدهد. به نظر میرسد ورزش به طور اتوماتیکوار اعتمادبهنفس افراد را بالا میبرد و رویکرد شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد. علاوه بر آن فرم و شکل بهتری به اندام شما میدهد که راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفس است.
7. با یک ترس روبهرو شوید.
این مورد اصلاً آسان نیست. اما پاداش خیلی خوبی به همراه دارد. اگر با یک ترس روبهرو شوید، اعتمادبهنفستان 10 قدم بالاتر میرود. و هربار که با یک ترس روبهرو میشوید آرام آرام متوجه میشوید که ضرب المثل قدیمی "از هیچ چیز به اندازه ترس نباید ترسید" فقط یک کلیشه توخالی است.
8. چیزی نو خلق کنید.
همه انسانها خلاق هستند. اما پس کودکی و نوجوانی این مسئله گاهی فراموش میشود. کشف دوباره خلاقیتهایتان راهی عالی برای بالا بردن اعتمادبهنفستان است. خلق یک چیز جدید راهی عالی است اما همیشه هم آسان نیست. اما وقتی کارتان تمام شد نه تنها احساسی عالی نسبت به خودتان پیدا میکنید، بلکه بعضی اوقات قسمتهای جدیدی از خودتان که قبلاً میشناختید را دوباره کشف میکنید. خلاق بودن راهی عالی برای شناختن خودتان و تواناییهای پنهانتان است.
9. تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید.
یک راه برای بیرون آمدن از محدودیتهایی که برای خودتان درست کردید این است که یک قدم بیرون از منطقه آرامشتان بگذارید. ممکن است غیرعملی به نظر برسد. انگار فقط به خودتان دروغ میگویید اما موضوع همین است. این راهکار کاملاً عملی است. اگر احساس اعتماد نمیکنید، حداقل تظاهر کنید و طوری رفتار کنید که انگار به خودتان و تواناییهایتان کاملاً مطمئنید و بنابر آن رفتار کنید. خیلی زود میبینید که احساس اعتمادبهنفس میکنید، اعتمادبهنفس واقعی.
10. از محیطتان استفاده کنید.
یک راه موثر برای تغییر خودتان این است که محیطتان را برحسب آن کسی که دوست دارید باشید تغییر دهید. اگر میخواهید اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشید، زندگینامههای افراد بااعتمادبهنفس را مطالعه کنید، موسیقی که گوش میدهید را از موسیقیهای افسردهکننده به انرژیبخش تغییر دهید و سعی کنید با کسانی رفتوآمد کنید که اعتمادبهنفس بالایی دارند.
11. از قوه تخیلتان استفاده کنید.
ذهن شما ابزاری بسیار قدرتمند است. وقتی یاد بگیرید چطور از تخیلتان به طریقی مثبت استفاده کنید، میتوانید با کمک آن اعتمادبهنفستان را بالا ببرید. یک راه برای آن تجسمسازی است.
تصور کنید که جلسهای مهم پیش رو دارید. پیش خود تجسم کنید که چقدر همه چیز خوب پیش میرود—همه چیز را بشنوید و ببینید—و چقدر حس خوبی در آن جلسه دارید. خودتان را در حال لبخند زدن تجسم کنید که اوقات خوشی را میگذرانید. نتیجه مثبت و عالی جلسه را در ذهنتان مجسم کنید. بعد تجسم کنید که جلسه با نتیجه دلخواه شما به پایان رسیده است. این روش واقعاً موثر است و قبل از پا نهادن به جلسه روحیهای عالی به شما میدهد.
اگر برای اینکه خودتان را بااعتمادبهنفس تجسم کنید مشکل دارید، میتوانید کس دیگری را تقلید کنید. یک فرد بااعتمادبهنفس کنار خودتان پیدا کنید—مثلاً یک ورزشکار، هنرپیشه یا حتی یک از آشنایان—و از او تقلید کنید. ببینید چطور راه میرود، حرف میزند و حرکت میکند. بعد رفتارهای او را در تجسمسازیتان تقلید کنید.
12. از بدنتان استفاده کنید.
اگر پایتان را مدام عصبی تکان دهید، کمکم احساس اضطراب و نگرانی خواهید کرد. اگر ارامتر راه بروید، کمکم ریلکستر خواهید شد. برای اینکه اعتمادبهنفس بیشتری احساس کنید، از بدنتان استفاده کنید. به طریقی مطمئنتر راه بروید، بنشینید و بلند شوید. اگر نمیدانید چه باید بکنید از نکته بالا کمک بگیرید. از افراد دوروبرتان که اعتمادبهنفس خوبی دارند تقلید کنید.
13. ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید.
این یک عادت شایع است که قبل از اینکه بخواهید کار مهمی انجام دهید، شکستهای قبلی و تجربیات بد سابق همه ذهنتان را پر میکنند. این عادت را از بین ببرید و سعی کنید برای یک تا دو دقیقه هم که شده همیشه ذهنتان را از خاطرات مثبت، دستاوردهای مهم و تجربیات خوبتان پر کنید. ما معمولاً این کارهای مثبت را فراموش میکنیم و روی خاطرات بد و منفی تمرکز میکنیم. اما همه چیز به خودتان بستگی دارد. و محصول انتخابتان عاملی است که سطح اعتمادبهنفستان را تعیین میکند.
14. به آینده فکر کنید.
یک راه عالی برای پیش رو قرار دادن همه چیز و تعیین اینکه اتفاقات روز چطور بر اعتمادبهنفس شما تاثیر بگذارد این است که نگاهی به آینده بیندازید. از خودتان بپرسید: آیا این مسئله در 5 سال آینده مسئله مهمی خواهد بود و یاد من خواهد ماند؟ این باعث میشود فقط درگیر اتفاقی که افتاده است نشوید. و معمولاً هم پاسخ به این سوال منفی است. با استفاده از این سوال، کنار آمدن با مشکلات روزمره آسانتر خواهد شد و میفهمید که بیشتر اتفاقات اتفاقاتی آنقدر کوچک هستند که نجای نگرانی ندارند.
15. درک کنید که گذشته مساوی حال نیست.
هر اتفاقی که سال پیش، ماه پیش یا حتی دیروز افتاده به معنی فردا، ماه آینده یا سال آینده نیست. شما آیندهتان را در زمان حال میسازید و میتوانید با خودتان تصمیم بگیرید که چقدر اجازه دهید اتفاقات گذشته بر آینده شما تاثیر بگذارند.
حتی اگر طی 10 سال گذشته اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشتهاید، به این معنی نیست که قرار است همانطور بمانید. میتوانید تصمیم بگیرید که زندگی و آیندهتن را تغییر دهید. میتوانید افکار و خاطرات مربوط به گذشته را دور بریزید و به چیزهای جدیدی فکر کنید.
16. با خودتان مهربان باشید.
ممکن است با خودتان بدرفتاری کنید. درک کنید که هیچ نیازی به این کار نیست. حتی اگر تا امروز هم اینطور رفتار میکردهاید دیگر وقتش رسیده است که دست از آن بردارید. درعوض با خودتان مهربان باشید. هیچ اشکالی ندارد. بدرفتاری با خودتان هیچ دلیلی ندارد مگراینکه بخواهید خودتان را ناراحت کنید و دشمنانتان را شاد.
یک بخش مهم است مهربان بودن با خودتان این است که نقاط قوتتان را میفهمید و آنها را رشد میدهید. این کار نه تنها به بهتر شدن مهارتهایتان کمک میکند بلکه اعتمادبهنفستان را هم بالا میبرد. یک بخش کوچکتر اما مهم دیگر این است که تحسینهای دیگران را بپذیرید. تشکر کردن برای تحسین و تمجید دیگران هیچ اشکالی ندارد. و بعد از هر تحسین حس خوبی به خودتان پیدا کنید.
17. یاد بگیرید که ذهنتان چطور کار میکند.
آدمها با هم فرق دارند اما مسئله مهمتر این است که نحوه کارکرد ذهن آنها شباهتهای زیادی با هم دارد. چیزی که برای بقیه خوب عمل کرده ممکن است برای شما هم موثر باشد. وقتی با عملکرد ذهنتان بیشتر آشنا شوید میفهمید که در موقعیتهای مختلف چه واکنشی خواهد داشت. وقتی خودتان را بهتر بشناسید اعتمادبهنفستان بالاتر خواهد رفت.
18. مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید.
روابط یکی از مهمترین قسمتهای زندگی ماست و تقویت مهارتهای اجتماعی یکی از مهمترین چیزهایی است که هر فردی باید یاد بگیرد. بهتر کردن نتایجی که در این زمینه میگیرید و به دست آوردن اطمینان بیشتر به مهارتهای اجتماعیتان اعتمادبهنفستان را به طور کلی بالا خواهد برد.
19. به جای اینکه به درون توجه کنید، به بیرون توجه کنید.
وقتی با دیگران رابطه برقرار میکنید و گاهیاوقات وقتی تنها هستید، بد نیست که توجه ذهنتان را به بیرون دهید تا به درون. مشکل توجه به درون این است که در بسیاری از موقعیتها باعث میشود به ظاهرتان، اینکه چه گفتهاید و دیگران چه گفتهاند فکر کنید. تمرکز به بیرون درکنار اینکه به بالا بردن اعتمادبهنفستان کمک میکند، راهی عالی برای تقویت مهارتهای مردمی و اجتماعیتان هم هست.
20. اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید.
افرادیکه با آنها نشست و برخاست میکنید میتوانند موجب شادی یا ناراحتی شما شوند. ازآنجا که ما زمان زیادی را با مردم سپری میکنیم، خیلی مهم است که کنار افراد مثبت—یا حداقل به طرزی منطقی خنثی-- باشیم. بودن یک یا دو نفر منفیباف میتواند تاثیر شگرفی بر شما بگذارد و روز به روز روحیهتان را خرابتر کند.
21. اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید.
بیشتر اخبار و حوادث جامعه تصویری منفی از دنیا و خودتان به شما میدهد. اطلاعاتی که دوروبرتان است هم درست مثل افراد دوروبرتان میتوانند تاثیر شگرفی بر شما داشته باشند. خودتان انتخاب کنید که دوست داری چه ببینید، بشنوید و بخوانید. فقط چیزهایی را انتخاب کنید که برایتان فایدهبخش باشند.
22. مثبت بیندیشید.
اینکه سعی کنید دنیا و زندگیتان را از دریچهای مثبت نگاه کنید کمی سخت است و زمان میبرد. مخصوصاً اگر سالهای زیادی را با تفکر منفی زندگی کرده باشید.
23. خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران.
این درد نالازم زیادی را از زندگیتان بیرون میکند. مسئله اینحاست که اگر از یک نفر بگذرید، کس دیگری را میبینید که از شما موفقتر باشد. و حس برنده بودن موقتیتان دوباره به احساس ترس و اضطراب تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید فقط روی خودتان تمرکز کنید، نه آدمهای دور و برتان و مهم نباشد که دیگران تا چه اندازه موفق هستند. خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفت کنید و رشد خودتان را بررسی کنید و خواهید دید که شادتر، موفقتر و بااعتمادبهنفستر زندگی خواهید کرد.
24. شکست را دوباره تعریف کنید.
اینکه چطور به شکست نگاه کنید تعیین میکند که قبل یا بعد از هر شکست چه اندازه اعتمادبهنفستان پایین بیاید. تعریفی از شکست که با آن بزرگ شدهایم ممکن است بهترین معنای آن نباشد. اگر به موفقترین آدمها نگاهی بیندازید خیلی زود متوجه میشوید که واکنش متفاوتی به شکست دارند که با واکنش آدمهای عادی فرق میکند.
آنها شکست یا طردشدگی را آنقدرها جدی نمیگیرند. آنها میدانند که اگر شکست بخورند آخر زندگی نیست. برعکس سعی میکنند وقتی به هر شکست نگاه میکنند قسمتهای خوب آن را ببینند: اینکه طور میتوانند از آن درس بگیرند تا برای دفعه بعدی بهتر شوند.
آنها میدانند که اگر اولین تلاش کاریشان با شکست مواجه شود برای مدتی احساس خیلی بدی دارد اما در طولانیمدت هیچ اشکالی متوجه آنها نیست. آنها از آن درس میگیرند و دوباره امتحان میکنند. اگر کسی آنها را طرد کند آیا دست برمیدارند؟ مطمئناً نه. آنها میدانند که هفته بعد یا هفته بعد از آن ممکن است کس دیگری را پیدا کنند که باز برای آنها جذاب باشد.
آنها میدانند که آدمهای خوب زیادی هستند. فرصتهای شغلی خوب زیادی وجود دارد. اما این را هم یاد گرفتهاند که برای موفق شدن در هر چیزی باید حداقل 5، 10 یا 20 مرتبه شکست بخورید.
شما روی مهارتهایتان کار کردهاید تا آنها را تقویت کنید. به شکست یا طردشدن بعنوان چیزی منفی که اگر اتفاق بیفتد زندگیتان تمام خواهد شد نگاه نکنید. شکست را دوباره در ذهنتان تعریف کنید و تاثیر احساسی منفی آن را کمتر کنید. به شکست بعنوان بازخورد روی نقطهای از شما که نیاز به تقویت شدن دارد نگاه کنید. به توصیهای که شکست برایتان دارد گوش دهید و مطمئن باشید که پیشرفت میکنید. و با تعریف کرن دوباره شکست برای خودتان دیگر سطح اعتمادبهنفستان هربار که شکست میخورید افت نمیکند.
منبع: سایت مردمان